دشت های جنوب ایران چگونه تشنه شد؟

به گزارش مجله دانلود و سرگرمی، دنیای اقتصاد نوشت: دلیل تشنگی خوزستان چیست؟ پاسخ به این پرسش سخت، دست کم از سه جنبه قابل بحث است که می توان از آن ها با اسم مثلث بحران آب خوزستان یاد کرد. پیش از هر چیز باید تکلیف یک مساله روشن گردد؛ اینکه مشکل آب خوزستان عمدتا به بخش کشاورزی مربوط است و مساله آب شرب در شروع اعتراضات وزن چندانی نداشته است.

دشت های جنوب ایران چگونه تشنه شد؟

آنالیز و تبادل نظر با کارشناسان حوزه های محیط زیست، اقتصاد و سیاستگذاری نشان می دهد که ضعف جدی در نظام حکمرانی مدیریت آب، بی توجهی به اقتصاد منابع در کنار کاهش قدرت محیط زیست به علت خشکسالی و تغییرات اقلیمی سه عامل اثرگذار بر حادشدن شرایط آب در خوزستان و بروز اعتراضات اجتماعی در این بخش از کشور است.

در این بین، مسائل باقیمانده از انبوه مسائل حل نشده استان خوزستان، از مشکل فاضلاب تا توسعه نیافتگی صنعتی و از نابرابری در بعضی منطقه ها تا بعضی باور های غلط فرهنگی درخصوص وظایف دولت، کار را به نقطه جوش رسانده است. البته تاکید کارشناسان بر این است که مشکل آب در خوزستان تفاوت چندانی با مشکل آب در اصفهان یا گیلان ندارد و با توجه به عمر سه دهه ای آن، به سادگی قابل حل نیست.

کاهش حجم آب مصرفی سالانه در کشور به 40 درصد کل منابع و رعایت این سیاست در بازه زمانی 10 ساله مهم ترین توصیه ای است که کارشناسان برای حل پایدار بحران آب در استان خوزستان و سایر منطقه ها کشور دارند. در عین حال، توصیه به استفاده از مدیران توانمند و متخصص در خوزستان و به کارگیری نظرات کارشناسان در بخش آب؛ دو موضوعی هستند که می توانند در کمرنگ شدن مسائل اخیر اثرگذار باشند.

آنالیز نشان می دهد که فرضیات اصلی درباره این بحران، حول چهار فرضیه تاثیر مخرب سدسازی بر تنش آبی در خوزستان، انتقال آب از سرشاخه های کارون به بیرون از استان، بروز یکباره تغییرات اقلیمی و مصرف بیش از حد تراز از منابع استان می چرخد.

به طور دقیق تر، اعتراضات اخیر در نتیجه تجمیع هر چهار مساله و تاثیرگذاری سریع بر معیشت و حیات اقتصادی بخش هایی از جوامع محلی خوزستان اتفاق افتاده که پیش تر دچار احساس اجحاف و تبعیض بودند. احداث 12 سد عظیم روی رودخانه های مختلف استان تاثیر زیادی بر خشک شدن رود های پایین دست و بخش هایی نظیر هورالعظیم داشته که خود کلید آغاز اعتراضات در بعضی نواحی به علت تلف شدن احشام دامداران شده، اما مساله اصلی را باید در کاهش یکباره حجم بارندگی و انتقال دو سوم منابع آب ورودی به استان های مرکزی دانست؛ موردی که در مقطع فعلی خارج از ظرفیت استان خوزستان بوده و امکان تداوم شرایط آبی قبلی را برای سیاستگذار غیرممکن نموده است.

اما خبر بد فراگیر بودن این موضوع است. باور قاطبه پژوهشگران آب و محیط زیست این است که تنش کنونی آبی در سراسر کشور وجود دارد و دیر یا زود هویدا می گردد. این تنش معلول چارچوبی یکسان است. براساس این چارچوب که در دل حکمرانی اقتصادی کشور واقع شده است، تصور می گردد کم آبی و خشک شدن رودخانه ها موضوعی کوتاه مدت است و آب می تواند محل عایدی و کسب سود باشد، ضمن اینکه درباره مدیریت آن احتیاجی به پاسخگویی به افکار عمومی نیست.

در عین حال باور های غیر قابل تغییر مسائل اقتصاد آب و کشاورزی که خود را در قالب خودکفایی در گندم و... حتی به قیمت استفاده بیش از ظرفیت از منابع آب نشان داده، به کل بخش آب کشور ضربه زده که تا زمان ترسالی زیر آب شناور بود و حالا با گرم شدن و خشکسالی، ابعاد کوه یخ دقیق تر تعیین شده است؛ بنابراین بی توجهی به ابعاد زیست محیطی توسعه صنعتی و کشاورزی در فراوری مواد غذایی و محصولات صنعتی در خوزستان در کنار الگوی قدیمی و غیربهره ور زندگی در این جلگه و انتقال گسترده آب جلگه به مرکز کشور امروز خوزستان را بی تاب نموده است.

به زبان ساده، قصه خوزستان قصه گشاده دستی و ولخرجی در عین فقر است. البته قضیه به سادگی به این مرحله نرسیده و اشتباهات مرگبار بسیاری رقم خورده است تا بحران آب خوزستان به کلافی سربسته تبدیل گردد؛ کلافی که کشیدن هر بخش از آن، بخش دیگر را آزار می دهد.

آنالیز نشان می دهد در شرایطی که استان خوزستان، سال جاری شرایط آبی ناپایداری دارد، حدود 70 درصد آب ورودی به خوزستان به استان های مختلف انتقال پیدا نموده یا پیدا می نماید. در عین حال بخشی از آب در زیرساخت های فرسوده انتقال هدر رفته و بخشی هم در قالب پروژه های اشتباهی نظیر سد گتوند شور شده یا پشت سد ها در حال تبخیر است. به این ترتیب از یک سو ورودی آب خوزستان کمتر از هر زمان دیگری بوده و در عین حال مصرف در همان سطح پیشین مانده و حتی افزایش داشته است.

به هم خوردن تراز آبی استان در زمینه عرضه و تقاضای آب موجب شده تا بسیاری از مزرعه داران متضرر شده و محصولات شان از بین رود یا به سطح مناسب جهت برداشت نرسد. ضمن اینکه دامدارانی که برای پرورشان احشام و... وابستگی شدیدی به آب دارند، در نتیجه کمبود آب با بحران جدی روبه رو شده و بخشی از سرمایه خود را از دست داده اند. طبیعی است مرگ گاومیش ها برای دامدارانی که محل عایدیی جز این حیوانات ندارند، خسارتی ناگوار است که خود را در قالب کوچک شدن سفره خانوار ها و خشم اجتماعی نشان می دهد؛ بنابراین کارشناسان تاکید دارند تازمانی که بسیاری از حوزه های بحران ساز در ساختار حکمرانی آب خوزستان و حتی ایران وجود دارند، امکان حل وفصل مساله وجود ندارد.

از یک سو بدنه کارشناسی حل مساله از بین رفته یا به حاشیه رانده شده و مسائل به جای ابعاد اقتصادی-اجتماعی یا زیست محیطی از زاویه مهندسی یا امنیتی-سیاسی تجزیه و تحلیل می شوند و از دیگر سو قدرت تصمیم گیری و اجرا از نهاد های محلی و ملی متولی آب و محیط زیست گرفته تا فقدان مدیران توانمند و کارشناسان خبره، استانی با پتانسیل مادی و معنوی خوزستان را به چالش کشیده تا از دل کوچک ترین مسائل، بحران ها را بزاید.

نحوه تحلیل اعتراضات و شیوه حل مسائل معترضان از دید سیاستگذاران به خوبی نشان می دهد که با چه سنخی از فهم خوزستان روبه رو هستیم. تصور مسوولان درگیر با مساله خوزستان این است که بودجه کم بوده یا تزریق نشده است، در نتیجه با تزریق منابع هنگفت می توان مسائل را حل کرد.

در عین حال رهاسازی بخشی از آب های ذخیره شده در پشت سد ها به سمت رودخانه های خشک شده چیزی در حد حل موضوع برای مقطع کوتاه بدون در نظر گرفتن اهمیت حفظ منابع آب برای فصول به جای مانده سال است. چنین برخوردی با منابع آب و منابع طبیعی در حالی به کانون اصلی سیاستگذاری در سالیان اخیر (فقره زاینده رود و رهاسازی منابع آبی برای چند روز نمونه دیگر این شیوه از سیاستگذاری و اقدام است) تبدیل شده که بعضی از پژوهشگران از جمله محمد حسین کریمی پور از آن با اسم سوسیالیسم آب یاد نموده اند؛ چارچوبی که در آن اقلیم و خشکیدگی کشور و راه درست و پایدار تدبیر آب به کناری نهاده شده و تقسیم آب به اسم ثروتی عمومی برای خریدن رضایت جامعه، به علت غلبه نگرش های سیاسی-امنیتی در دستور کار قرار می گیرد. با اینکه طی روز های گذشته اعتراضات در خوزستان حول محور آب بوده، بعضی کارشناسان معتقدند این تنها نوک قله بحران آب است و بسیاری از دشت های کشور شرایطی به مراتب حادتر از دشت خوزستان دارند.

بعضی از محققان نظیر میلاد نوری که سابقه کار در مرکز ملی مطالعات آب و کشاورزی اتاق ایران را در پفراینده دارد، از بحرانی بودن اوضاع 67 درصد کل دشت های ایران خبر می دهند.

نوری تاکید می نماید که 410 کشور از جمله دشت تهران و هم دشت نیشابور اوضاع آبی به مراتب بدتری نسبت به خوزستان دارند و تجمیع مسائل مختلف موجب شده تا اهالی خوزستان بابت این موضوع دست به اعتراض بزنند. گفت وگو با کارشناسان اندیشکده آب هم گزاره هایی مشابه را تایید می نماید.

یک قرن بی تدبیری در مصرف آب

آنالیز سابقه مدیریت آب در ایران در طول دست کم یکصد سال اخیر نشان می دهد که بی توجهی به نحوه مصرف آب عظیم ترین ذهنیتی است که سیاست های کنونی را ایجاد نموده است. این ذهنیت با فراموش کردن کمیابی این ماده حیاتی و اهمیت آن در اقلیم خشکی همانند ایران، سعی نموده بدون در نظر گرفتن ظرفیت های کشور، توسعه صنایع را در بسیاری از منطقه ها محقق سازد.

از آنجا که در چهار دهه اخیر چارچوب امنیتی-سیاسی بر فراز ساختار سیاستگذاری کشور گسترده شده، صنایع کشور به جای قرارگیری در مکان های درست مبتنی بر پتانسیل های سرزمینی هر استان، در منطقه های که از قدرت سیاسی و حتی ایدئولوژیک بیشتری برخوردار بودند، گسترده شد. این موضوع زمینه ساز افزایش فشار به منابع و درخواست برای انتقال منابع آب از سرشاخه های اصلی رودخانه های عظیم به مرکز کشور شد و در عین حال، پایداری آب را در کشور به شدت تنزل داد و شرایط استان های پرآبی نظیر خوزستان را ناپایدار کرد.

از آنجا که مسائل توسعه اقتصادی و صنعتی در خوزستان به انتها نرسیده، استفاده بیش از حد از آب به وسیله سیاستگذار در قالب توسعه صنعت نیشکر یا فراوری برنج و گندم و یا ازدیاد صنایع آب بر در دستور کار قرار گرفته است تا هم ایده توزیع آب به اسم یک ثروت بین مردم عملی گردد و هم دستاورد مدنظر حکومت یعنی فراوری غذا تا مرز خودکفایی حتی با مصرف بیش از مقدار آب محقق گردد؛ موضوعی که فشار را بر منابع آب کشور بالا برده و فراوری بیشتر برنج و نیشکر با کمترین بهینگی و بیشترین مصرف آب را ممکن ساخته است. این داستان وقتی برای سال های سال تداوم یافته، نوعی ذهنیت را در بین عموم جامعه به ویژه در خوزستان پدید آورده که منابع آب بی انتهاست و قرار نیست کاهش بارندگی یا افت فشار در راه باشد، غافل از اینکه چنین رویکردی با تجمیع فشار روی منابع آب خوزستان از سه جنبه انتقال آب به خارج استان، هدررفت در راستا نگهداری و انتقال یا مصرف آن در بخش های صنعتی، تجاری، کشاورزی و صنعتی، آینده آبی خوزستان را برای احتیاج های فاقد توجیه مصرف نموده است.

این موضوع امروز با ظهور خشکسالی و ورود کشور به فاز تغییرات اقلیمی چهره واقعی سیاست خطای آبی در کشور را نمایان نموده است. به طور دقیق تر از اواسط سال گذشته، پایداری منابع آب کشور کاهش یافته و خشکیدگی، اثر خود را بر خوزستان گذاشته است. به این ترتیب بسته کاملی از بحران ها اتفاق افتاده تا شرایط کنونی در خوزستان به نقطه کنونی برسد. آنالیز های بیشتر جهانی اقتصاد گویای نکات جالبی درباره چرایی نزول سیستم حکمرانی آب در ایران به نقطه کنونی است.

پژوهش مجید وحید، استاد سیاستگذاری دانشگاه تهران که به ارزیابی بازیگران شبکه آب کشور پرداخته نشان می دهد دو نهاد وزارت نیرو و جهاد کشاورزی به اسم ذینفعان قدرتمند تنظیم و سیاستگذاری آب، در همه سال های گذشته سعی نموده اند دو هدف متعارض یعنی امنیت غذا و امنیت آب را به صورت همزمان پیش ببرند، غافل از اینکه برای هدف نخست مصرف بیشتر آب و برای هدف دوم مصرف کمتر آب در اولویت سیاستگذار است. بدترین اتفاق ممکن در حکمرانی آب این بوده که تدبیر امور بدون اهمیت دادن به نظرات و خواسته های ذی نفعان آب در سراسر کشور و پشت در های بسته انجام شده و خود را در قالب پروژه های شکست خورده ای نظیر گتوند بازنمایی نموده است.

فتاحی: تحلیل های خطا ما را به اینجا کشاند

تبادل نظر با سجاد فتاحی حول محور شبکه بازیگران آب، نظام حکمرانی بخش آب، تحلیل سیاستگذاران از امنیت و تنش آبی در کنار راه های برون رفت از شرایط فعلی صورت گرفت.

این پژوهشگر حوزه سیاستگذاری آب گفت: اینکه تصور کنیم تنها با کشیدن لوله و ساختن سد می توان به مدیریت بخش آب پرداخت، دقیقا همان خطایی است که در طول پنج دهه گذشته در حوزه آب اتفاق افتاده و ما را به نقطه کنونی رسانده است. خوب است بدانیم ادامه این روش حاصلی جز تعمیق بحران ندارد. ما به جز تحلیل های خطا، در ساختار نظام حکمرانی آب ایران چند ایراد جدی داریم که نتیجه آن به چیزی جز آنچه در خوزستان یا اصفهان می بینیم، ختم نمی گردد.

نخست اینکه سازمانی را که متولی حفاظت از محیط زیست در کشور است و مدیرانی را که در این سازمان مسوولیت دارند در ضعیف ترین حالت ممکن از نظر قدرت اجرایی و توان عملیاتی طراحی و منصوب نموده ایم؛ غافل از اینکه این سازمان با توجه به شرایط خشک ایران باید نسبت به دیگر منطقه ها جهان، قدرت بیشتری داشته باشد. نتیجه طبیعی چنین شرایطی مداخله همه سازمان های مختلف در برداشت بی رویه آب و هم انتقال آب به حوزه های دیگر خارج از معیار ها و چارچوب های جهانی است.

در عین حال کاری که کردیم مستقیما کیفیت و کمیت آب را در کشور به شدت کاهش داد؛ بنابراین اگر می خواهیم علت اصلی بروز مسائل کنونی خوزستان و بعد ها سایر منطقه ها را در حوزه آب بدانیم، باید به ساختار حکمرانی آب در سطح کلان کشور بپردازیم. در راس همه این ها وزارت نیرو واقع شده است. چرا؟ چون مثلا آمار که مبنای سیاستگذاری است و باید در وزارت نیرو قوی ترین بخش باشد، از قضا شرایط بسیار بدی دارد و چارچوب آن کاملا ضعیف است، به طوری که حتی نسبت به منابع آب ایران، آگاهی و اشراف لازم را ندارد. به رغم هزینه های گزافی که در حوز مدیریت آب صرف شده اطلاعات پایه ای وزارت نیرو در این حوزه کماکان دچار مشکل است. وقتی اطلاعات ندارید یعنی عملا با چشم بسته در حال تجویز نسخه برای بیمار اورژانسی هستید.

نویسنده کتاب ایران و مساله پایداری در ادامه افزود: پژوهش من نشان می دهد همان اتفاقاتی که در حوزه زاینده رود اتفاق افتاده در حوزه خوزستان هم تکرار شده است. در واقع شاید خروجی ها متفاوت باشند، اما همان چارچوب دوباره تکرار شده است. متاسفانه این فرایند نه تن ها پایداری استان خوزستان را بلکه وحدت ملی را هم نشان گرفته است. اختلاف عمیقی که ریشه دوانده و تصوراتی را پدید آورده، بسیار خطرناک است. اینکه خوزستانی ها تصور می نمایند آب آن ها را اصفهانی ها می برند و اصفهانی ها تصور می نمایند آب آن ها به یزد انتقال داده می گردد و...، همه این ها از آنجا که تفاوت های قومی با یکدیگر دارند، مساله را به سمت بحرانی شدن پیش برده است.

یک نکته را هم نباید فراموش کرد. اینکه این مساله خوزستان که امروز با آن روبه رو شده ایم و در قالب اعتراضات خود را نشان داده، صرفا به خاطر آب نیست. خوزستان در سالیان اخیر با مساله ریزگرد ها درگیر بود و حتی به همین واسطه، با مشکل قطع برق روبه رو شد که این موارد اعتراضاتی را به وجود آورد. در موارد دیگری هم اعتراضاتی در این استان شکل گرفته که ریشه های دیگری دارد. نارضایتی های مذهبی-قومی که درون استان وجود دارد، نارضایتی از انتقال منابع آب به سایر استان ها و نارضایتی از شرایط زیرساخت ها یا مسائل بعضی از طبقات درباره امکانات اولیه زندگی از جمله مواردی است که در پژوهش های مختلف به اطلاع مقامات کشور رسیده است؛ بنابراین باید این سوال را از خود بپرسیم که وقتی نسبت به یک بحران و یک بیماری آگاهی وجود داشته، اما کاری صورت نگرفته، احتمالا گیر کار جای دیگری است.

مثلا اینکه با تزریق منابع اقتصادی بیشتر بتوان مساله را حل کرد، فرض خطایی است؛ چون منابعی که سازمان برنامه اختصاص می دهد احتمالا در سطح استان صرف کار های دیگری می گردد. مساله فاضلاب خوزستان سال هاست حل نشده و با تزریق بودجه های کلان کار پیش نرفته است. وقتی به یک موضوع به شکل ریشه ای نگاه نمی گردد، باید هم، شاهد چنین اتفاقاتی باشیم.

درویش: آب، قربانی آرمان خودکفایی

در این باره تبادل نظر با محمد درویش حاوی نکات مهمی است. این کنشگر حوزه محیط زیست معتقد است: محیط زیست سال هاست که حیاط خلوت سیاستگذار است و عمده افرادی هم که به اسم رئیس سازمان محیط زیست انتخاب می شوند، الزاما باید به بازی تن دهند، وگرنه برکنار می شوند؛ چراکه آنچه مهم است نه مایملک محیط زیست، بلکه رعایت ملاحظات مدیران بالادستی است. اما چرا توجه به خواسته های اهالی محیط زیست از بروز این شرایط جلوگیری می نماید؟ چون گفتمانی که محیط زیستی ها دارند این است که باید به چیدمانی از توسعه دست یابیم که وابستگی معیشتی به منابع آبی خاص را کم کند. اما تصور قرار گرفتن در مضیقه غذایی از سوی سیاستگذار موجب شده تا نحوه مصرف آب کاملا عکس گردد و هرگونه نگرش متضاد با خودکفایی غذایی از سوی اهالی محیط زیست به شکل امنیتی به دشمنی تعبیر می گردد، غافل از اینکه اتفاقا اهالی محیط زیست بیش از خود حاکمیت نگران امنیت غذایی هستند و مسائل پیش آمده ناشی از اضافه مصرف آب را که در بلندمدت خود را نشان می دهد، به سیاستگذاران گوشزد می نمایند. از سال ها قبل، آنچه امروز اتفاق افتاده پیش بینی شده بود.

درویش با اشاره به اهمیت سدسازی درست و بجا در فرایند مدیریت آب به جهانی اقتصاد گفت: هیچ کس مخالف مطلق سدسازی نیست. یکی از مولفه های مدیریت آب، سدسازی است. منتها ما در خوزستان برای تامین آب شرب مردم طی یک سال به 500 میلیون مترمکعب آب احتیاج داریم. این عدد یک دوازدهم آبی است که سد کرخه گنجایش ذخیره سازی آن را دارد. شرم آور است که با وجود سد های عظیمی مثل کرخه، کارون 3، شهید عباسپور، گتوند و دز، خوزستان به این روز گرفتار شده و در تامین آب با چنین بحرانی روبه رو شده است.

معتقدم این شرایط نه به علت خشکسالی که به واسطه مدیریت نابخردانه حادث شده است. تفکری در حوزه حکمرانی آب وجود دارد که معتقد است آبی که وارد خلیج فارس یا تالاب شادگان می گردد، به هدر رفته، در نتیجه این امر باید متوقف گردد. این نگرش تاکید دارد منابع آب ورودی به خوزستان یا باید تا سرحد ممکن در خوزستان استفاده گردد؛ حالا در کشت نیشکر یا هر موضوعی دیگری، بعد از آن باقیمانده آب باید پشت سد نگه داشته گردد یا به سایر استان ها و نواحی مرکزی اعم از اصفهان، یزد، قم، کرمان و... انتقال داده گردد، ولی به خلیج فارس وارد نگردد. این نگرش مثل این است که پدری فرزند خود را که به اهداف خانواده نرسیده، قربانی کند.

این تفکر جدا از ابعاد سیاستی، تفکری کاملا غیرانسانی است. درویش با اشاره به شرایط گتوند افزود: در مطالعات علاج بخشی که در دانشگاه تهران به سرپرستی دکتر هاشمی روی سد گتوند انجام شد، تعیین شد جلگه خوزستان سالانه تا 20 درصد از ناحیه این سد شورتر می گردد. ما به قیمت سال 90 حدود 3800 میلیارد تومان هزینه کردیم که کارون را به اسم کلیدی ترین رودخانه کشور شور کنیم! اشتباه عظیمی که انبوه آب ذخیره شده پشت سد گتوند را بدون فایده ساخت. امروزه این سد نه برای تامین آب شرب و کشاورزی منطقه که صرفا به اسم ضربه گیر استان در مواقع سیل و هم فراورینماینده برق مورد استفاده قرار می گیرد و اخیرا توربین های فراوری برق هم به علت غلظت بالای نمک سد، با یک چهارم تا نصف ظرفیت کار می نمایند.

در شرایط خشکسالی که آب ورودی به سد کاهش یافته، احتمال افزایش شوری بالا رفته که این عامل هم مساله گتوند را حادتر نموده است. به عقیده من گتوند امروز به کابوسی تبدیل شده که در نتیجه وقوع سیل شدید یا خشکسالی گسترده، احتمالا عنان کار را از دست دستگاه های متولی خارج نموده است، به این طریق که اگر دریچه های سد باز گردد یا سد سرریز کند، حجم عظیمی از نمک وارد جلگه خوزستان و کل زمین های این منطقه می گردد. امروز بسیاری از نخلستان های خوزستان که پایین دست گتوند هستند یا خود افرایندرود با پدیده افزایش شوری روبه رو شده اند؛ موضوعی که بر حجم مسائل کشاورزان خوزستانی افزوده است.

وی در ادامه اعلام کرد: هنوز هم با وجود همه اشتباهاتی که انجام شده، امکان حل مساله وجود دارد. بازگرداندن عقلانیت به سیستم مدیریت آب کشور در کنار استفاده از نیرو های متخصص و با دانش بخشی از راهکار بلندمدت و دلسوزی لازم برای عبور از شرایط فعلی است. ضمناً ما باید نه بر مبنای میانگین یا حداکثر آب ورودی به خوزستان بلکه برمبنای کمینه آب ورودی سیاستگذاری کنیم تا امکان ایجاد سیستمی پایدار فراهم گردد. سال ها به این قبیل توصیه ها توجه نکردند. ضروری است اینجا یادآور شوم که در سال های پرباران، مجموعا 14 میلیارد مترمکعب آب به خوزستان وارد شده است.

بعلاوه تعیین شده مجموعا دو سوم آب خوزستان که رقم آن 8/ 7 میلیارد مترمکعب است، از روی سرشاخه های کارون برای پروژه های انتقال آب برداشت می گردد. حال در شرایطی که در سال خشک قرار داریم، برداشت احتیاج آبی 78 میلیون نفر از آب های ورودی به این استان باید هم به شرایط کنونی ختم گردد؛ چون فشار بسیار زیادی را به سامانه آب این استان وارد نموده است.

درویش راه برون رفت از شرایط کنونی را در قالب چند نکته به این شکل اسم کرد: تشکیل اتاق فکر با برترین نیروها، گام اول حل مساله است. تیم ملی فوتبال وقتی به بحران می خورد، فدراسیون فوتبال سراغ برترین مربیان جهان می رود تا با اختیارات کافی و حمایت لازم، کار را بسامان نمایند. چرا ما کار را به نخبگان واگذار نمی کنیم؟ چرا فراخوان نمی دهیم به این همه نیروی متخصص که در جهان داریم تا مساله را حل نمایند؟ در کنار این، باید به جای خودکفایی غذایی، به سمت سیاست امنیت غذایی حرکت کنیم، سپس تخصیص آب به بخش کشاورزی را به سطح 20 میلیارد مترمکعب در کل سال محدود کنیم. در عین حال تنها 40 درصد از منابع آبی را در سال مصرف نموده و 60 درصد را به اسم حق آبه محیط زیست به رسمیت بشناسیم. این سیاست اگر به مدت 10 سال مداوم تداوم یابد، احتمالا می توان شاهد تاب آوری دوباره بخش آب کشور بود.

منبع: فرارو
انتشار: 11 مرداد 1400 بروزرسانی: 11 مرداد 1400 گردآورنده: dnl4all.ir شناسه مطلب: 1163

به "دشت های جنوب ایران چگونه تشنه شد؟" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "دشت های جنوب ایران چگونه تشنه شد؟"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید