دو کلام در باب جشنواره خاتم

به گزارش مجله دانلود و سرگرمی، خبرنگاران ، حمید گروگان: ششمین دوره جشنواره خاتم به خاتمه رسید و من چقدر خوشحالم که عزیزان شرکت کننده در این جشنواره از نخست تا به امروز، آرام آرام در حال پیمودن مسیری هستند که رسیدن به قله های پیش رو، چندان دور نیست.

دو کلام در باب جشنواره خاتم

من اگرچه توفیق این را نداشته ام که عملاً از نزدیک با این نویسندگان آشنایی پیدا کنم و در برنامه ریزی این جشنواره و همکاری با دست اندرکاران و داوران کاردان آن سهمی داشته باشم؛ اما از آنجا که در هر دوره، توفیق مطالعه تمامی آثار را داشته ام، از کم و کیف آثار باخبرم و شاهدم که توانمندی نویسندگان -اعم از مبتدیان و تجربه داران- بحمدالله رو به برتری است و در هر دوره، با نمونه هایی رو به رو می شوم که بسیار امیدوارنماینده است.

و این، دو علت عمده دارد؛ علت اول، پشتکار، مطالعه و تجربه اندوزی شرکت نمایندگان در این جشنواره؛ و علت دوم، همت و کوشش دست اندرکاران و به خصوص داوران و راهنمایان عزیزی است که می دانم چقدر صرف وقت می نمایند و با هدایت و نقد و آنالیز آثار، چه نقش مهم و معین نماینده ای در چند و چون قصه ها دارند. و همین جا به نوبه خود از زحمات ایشان تشکر می کنم.

بدیهی است که هیچ کار و برنامه ای بدون نقص نیست؛ و بدیهی است فقط کسانی مورد نقد و آنالیز قرار نمی گیرند که هیچ کاری نکرده اند. این نکته، درمورد جشنواره خاتم هم صادق است. جشنواره خاتم انصافاً کارنامه خوبی دارد؛ در راستا رشد وتکامل است و فراز و فرودهایی هم دارد که جزو لاینفک این گونه جشنواره هاست.

من در این مختصر نمی خواهم وارد بحث های طولانی و تبیین و آنالیز در کم و کیف این جشنواره شوم؛ بلکه فقط می خواهم با شرکت نمایندگان عزیز جشنواره -به خصوص با مبتدیان- مسئله ای را در میان بگذارم و آن چیزی نیست جز توجه دقیق به هدف اولیه این جشنواره. هدف اصلی این جشنواره چه بود؟ آشنایی هرچه بیشتر مخاطبان به راه و روش و طریق حضرت خاتم و شناساندن این چهره تابان به همه کسانی که در پی مصباحی می گردند تا راه نشان دهد و ورطه های گمگشتگی را بنمایاند.

این هدف، بحمدالله در بسیاری از آثار، هویداست؛ اما به نظر می رسد در طول این شش دوره، توجه به این هدف، رو به کمرنگی است؛ به طوری که ارتباط موضوعی قصه ها با جشنواره خاتم، در بعضی آثار -که تعدادشان هم خیلی کم نیست- رو به کاهش است.

بله؛ این را به خوبی می دانم که قصه های جشنواره خاتم، نه فقط قصه هایی است که صریحاً به برهه یا برهه هایی از زندگی حضرت بپردازد؛ و یا اشاره ای مستقیم به روش و طریقت ایشان داشته باشد؛ و یا صرفاً به ماجراهای تاریخی و اثرگذار آن حضرت اشاره کند؛ بلکه می گویم آثار این جشنواره -به خصوص که حائز رتبه و تقدیر هم شده باشد- باید اصالتاً داستان و قصه ای نبوی باشد.

و این یعنی چه؟ یعنی اگر این اثر، درجایی (غیر از فضای جشنواره) و یا در کتاب و مجلّه ای (غیر از کتاب جشنواره) و یا در مجمعی (غیر از جمع دست اندرکاران و داوران جشنواره) ، دیده و یا خوانده گردد، مخاطب آزاد این اثر، بفهمد و اقرار کند که این اثر، مربوط و راجع به حضرت خاتم است.

اینکه در قصه ای به نکته ای اخلاقی و راهبردی اشاره گردد و بعد با توجیه اینکه این اثر یادآور اخلاق آن حضرت است و یا می تواند یادآور روش زندگی پیامبر باشد قصه مربوط به جشنواره خاتم و یک قصه نبوی نیست.

چه اگر این طور باشد، تمام قصه های اخلاقی و تربیتی می تواند در حیطه قصه های جشنواره قرار بگیرد؛ اگرچه در فکر خواننده، یاد حضرت خاتم تداعی نگردد.

اینکه در قصه ای، نام قهرمان محمد باشد و نام زنی آمنه یا مثلاً در دیالوگی گفته گردد سال آینده، من هم نذر حضرت محمد خواهم کرد یا امروز، روز بعثت است یا نهایتاً در شروع یا سرانجام قصه، جهت پیوند با جشنواره خاتم، حدیثی نقل گردد، این قصه، اصالتاً قصه ای نبوی و مربوط به جشنواره نیست. قصه و ماجراها و فراز و فرودهای قصه، باید بدون این حربه ها، رنگ و بوی نبوی داشته باشد؛ و البته که توجه به این نکته، از جانب داوران عزیز جشنواره و تفهیم آن به نویسندگان بسیار قابل تأمل است.

منبع: ایبنا - خبرگزاری کتاب ایران
انتشار: 3 آبان 1400 بروزرسانی: 3 آبان 1400 گردآورنده: dnl4all.ir شناسه مطلب: 1260

به "دو کلام در باب جشنواره خاتم" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "دو کلام در باب جشنواره خاتم"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید